جمعه طولانی بود.
یه چیزهایی روی قلبم سنگینی میکرد .
نمیخوام نگفته بمونه .بشه آجر به آجر
چیده بشه بینمون.فاصله بشه
میخوام همیشه مثل الان چفت باشیم
حرفهای یهوویی دوتایی بزنیم و چشامون برق بزنه از معجزه عشقمون .
امروز چند ساعتی مشغول مامان بزرگ بودی .
پیش خانواده ت بودی .
جمعه ست .باید کنار هم باشین
مخصوصا که من قبلش نگفته بودم تنهام .
من چشم به راهت بودم
منم نباشم تو چشم به راهمی .
وقتی اومدی بعد ناهار
چند بار پیش اومد انلاین بودی اما جوابمو ندادی
میدونم که طاقتشو نداری من اینکارو بکنم .
یادمه یه روز گفتی از صدای هشدار تلگرامت بخاطر پی ام کلافه شدی و بستی کلا .
اما اسکرین گرفتی از پروفایلم .
نوشته بود شخصی سازی .
گفتی خانومم همه نیست که صدای پی ام دادنش بسته باشه .
ضعف رفت دلم واست .
اما امروز بودی .
انلاین بودی و ندیدی منو .
خواستم بگم  من اعتقادی به این جمله ندارم که میگن زیاد باشی .دل طرفو میزنی .
اونی که این جمله رو گفته و اعتقاد داره بهش حتما عاشق نبوده .
اما نذار حس کنم مهم نیستم برات .
نذار این فکر اشتباه بیاد سمتم .
عکس های پروفایلتو حذف کردی .
نمیدونم چرا .
همون لحظه که پرسیدم جواب ندادی .
بعد چند بار پرسیدن میگی میخوام عکس گلچین بذارم .
مسیحام .زندگیم .
ته این حرفهای من این نیست که حتما کسی جز من و تو هست .
واسه عشق های دو روزه این حرفها قشنگ نیست .
من و تو که دیگه اسممون بابا مسیحا و مامان رویاست .
فقط میگم کارات دلیلی داره که بهم نمیگی
ازم دوری نکن .
با هر کسی و هر جایی بحثت میشه بهم بگو .
من و تو بدون هم هیچیم .
بدون هم نمی تونیم .

تا اینجا رو نوشتم .
اومدم تلگرامت تصویر سیاه گذاشتی .
مسیحام تو رو‌خدا نگو قضاوت .
من فقط سوال میکنم .حقمه بدونم
هر چی هست .
اینو واضح بهت بگم اگه حتی بگی پای کسی وسط بوده تو مدت دوری مون .
حالا هم ول کنت نیست فرقی تو رابطه مون نداره .
نمیگم اینطوریه فقط میخوام بدونی تو هیچ شرایطی توان دوریتو ندارم .

پیجتو بستی .
چند بار گفتم .جوابی ندادی.
اگه علتش من نیستم .اگه چیزی شده
بهم بگو .
باور کن جواب ندادن ها دورمون میکنه
من نمی تونم ازت بگذرم ‌‌‌.
نمی تونم .چند بار پیش اومد دیدی نمی تونم


جمعه وقتی قرار باشه با تو بگذره .

دیگه اون روز تعطیل و کسل کننده ی کرج نیست .

ثانیه به ثانیه ش عشقه .

داشتم فکر میکردم چرا وقتی حالم خوبه کم میام اینجا .

دیدم انقدر آرومم از بودنت .که انگشتم همش سمت تلگرامته .

حتی وقتی انلاین نیستی .

خواستم یه چیزی بگم که حیف بود اینجا ثبت نشه .

یادته وسط حرفهامون یه بار گفتی پر از حسرتم

حسرت اینکه با هم زیر یه سقف زندگی میکردیم و بچه و .

حسرت منم هست .

اما میخوام اینو یادمون باشه .

همه آدمها عشقو نمی فهمن مسیحام .

همه آدمها معجزه عشقو تجربه نمیکنن

میدونی چند هزار تا زن و شوهر تو دنیا هست که چند هزار بار کنار هم تو ماشین نشستن .

اما حتی یه ذره از آرامشی که من و تو کنار هم داریم

وقتی رانندگی میکنی و منو از راه دور روی صندلی کناریت میرسونی ندارن

اصلا اون حس ها رو نمی فهمن .

همونقدر که من و تو مزه ی بهترین غذاهای چین رو نمی فهمیم و درک نمیکنیم .

همونقدر غریب و نا آشنا

خدا رو شکر که بچه داریم

که عشقمون ثمره داره

خدا رو شکر


نمیذارم اصلا نترس

من خیلی می ترسما

اما تو نترس

کجا میخواد ببره .نمی تونه .نمیذارم

مگه میشه بچه رو از مامانش جدا کرد ؟ 

کی تو رو بغل میکنه جز من ؟

تو بغل کی آروم میگیری جز من ؟

گفتم طوری برو که صدای در رو نشنوم

نشنیدم .

اما جلوی یخ زدن و ترسیدن رو نمیشه گرفت .

ته تهش بود .آخرین مرحله

دیگه ترسی از این بزرگتر تو دنیا نیست .

یه ساعتی میشه میخوام بنویسم برات پسرم .

اما دستم‌قلبم

تو نترس .از هیچی نترس

ببخش مامان حالش خوب نیست .

فکر نکنی وقتی خوابم حواسم بهت نیستا

نه پسرم .نه

خوبی خیال اینه که از خواب و بیداری فراتره .

بهم ریخته ست ذهنم .ببخش اگه خوب ننوشتم

بزرگ شو مامان خیلی تنهاست بزرگ شو

 


وقتی انگشتت انقدر توان داره که برای بار دوم‌ نابود کنه خونمون رو .

همون انگشتی که تن منو حس کرده

اصلا تعجب نمیکنم که بتونی بری جایی که نتونم پیدات کنم

اصلا تعجب نمیکنم از تلگرام بری .

همینا تو ذهنم بود که جمله ت رو تلگرام خوندم

داری از اونجام میری .

کسی که انقدر محکم‌ از رفتن میگه

حتما جایی که میخواد بره براش بهتره

فقط نگات میکنم

دیگه حرف نمیزنم


مثلا جمعه باشد و روى همان تخت معروف كنار حوضمان برايت " يك عاشقانه ى آرام " بخوانم.
مثلا برسيم به جمله ى :
" عاشق عبوس نيست.! "
بگويم:
ميبينى آقا؟
نادر ابراهيمى هم مثل من ميگويد:
يك عاشق عبوس نيست!
حالا تو هى اخم هايت را در هم كن و دل ما را آشوب.
اخم هايت درهم برود و بگويى:
يعنى هركه اخم هايش گاهى درهم برود عاشق نيست!؟
بخندم و بگويم:
" كار هر خنده ى زيبا نيست، دل بردنِ ما.
نازِ شصتت كه به يك اخم دل از ما بردى! "


پستهای کلوبتو خوندم

نمیدونم سهمی ازشون دارم یا نه .

پروفایلت میدونی تو زندگی من فقط عشق بیرحم نبوده

نمیتونم درکت کنم اگه میخونی چرا جواب نمیدی

اگه مهم نیستم چرا نشستی اون حرفها رو حذف کردی که هزار بار دیگه نخونمشون و آتیش نگیرم

دارم برمیگردم به پریشونی

ساکت میشم مثل تو

نباید بخاطر شرایط روحیم باهام حرف بزنی

شدم یه ساعت پیش گفتم بهت چند روز قبلش حال روحیم بد میشه

همه چی کنار هم پیش اومد

گفتم تا کی جواب ندادی

شاید یعنی سهمم ازت همینه .بدون حرف

دعا کن رویا بمیره

آدم بدون زندگیش نباید نفس بکشه


لعنتی حرف بزن .

اشکهام داره میریزه .

خب بگو تا کی ؟؟؟؟؟؟

چقدر جرمم سنگینه ؟؟؟؟؟

تو که میدونی حاله روحیمو اوضاع زندگیمو

هی میخوام بگم رویا خفه شو .حرف نزن راحتش بذار دلتنگت باشه حرف میزنه .

هی میگم خب دلتنگم بوده که مرگ رویا رو دیشب حذف کرده .دلتنگم بوده که نشسته کل اون حرفهای دیروزو دونه دونه حذف کرده

بعد میخوام از حالم بگم .از بیچارگیم .از تنم که درد میکنه بخاطر نبودنش

باز میگم خفه رویا .دلشو نسوزون

بذار آروم بگیره خودش صدات میزنه

میای .انلاین میشی

اما نمیخونی حرفها .آخه نفسم به طاقت منم فکر میکنی ؟؟؟

چرا آدم از غم عشق دق نمیکنه ؟؟؟؟

آخه سم چی داره که آدم بخوره میمیره

غم که ببشتر جوون آدمو میگیره .


قوی بودنتو دوست دارم .

کوه باید قوی باشه .

به قول اوکیا قهرمان من

مراقب مسیحام باش .

من نتونستم مراقب رویات .مراقب رویا باشم .

پست امامزاده صالح خیلی قشنگ بود .حیف بود حذفش کنی .

دوستت  دارم .

میدونم خوابم نمی بره

اینجام تا چشام بره .

چند تا فصل داره این وبلاگ .مثل کتاب

ولی قطورترین فصلش .روزهای سیاهه

حاله دلم خوب نیست

کاش بتونم تنها آرومش کنم


ارور میداد بلاگفا .

بهت تلگرام شب بخیر دادم

چراغت روشنه .نمیدونم هستی یا تلگرام بازه .

باهام حرف نمیزنی .

چشام هنوز با هر کلمه یه قطره اشک صفحه گوشیو مهمون میکنه .

می ترسم دلت برام بسوزه .

نمیخوام بخاطر دل سوختن اسمم بیاد روی لبت .

هر وقت طاقتت تموم شد صدام بزن .

من همون دیروز گفتم طافتشو ندارم .تو همون ثانیه اول .

امشب کی صبح میشه ؟

نمیام تلگرام .چون دستم بی اختیار میره سمت کلمه ها .

می ترسم بری .


جمعه طولانی بود.
یه چیزهایی روی قلبم سنگینی میکرد .
نمیخوام نگفته بمونه .بشه آجر به آجر
چیده بشه بینمون.فاصله بشه
میخوام همیشه مثل الان چفت باشیم
حرفهای یهوویی دوتایی بزنیم و چشامون برق بزنه از معجزه عشقمون .
امروز چند ساعتی مشغول مامان بزرگ بودی .
پیش خانواده ت بودی .
جمعه ست .باید کنار هم باشین
مخصوصا که من قبلش نگفته بودم تنهام .
من چشم به راهت بودم
منم نباشم تو چشم به راهمی .
وقتی اومدی بعد ناهار
چند بار پیش اومد انلاین بودی اما جوابمو ندادی
میدونم که طاقتشو نداری من اینکارو بکنم .
یادمه یه روز گفتی از صدای هشدار تلگرامت بخاطر پی ام کلافه شدی و بستی کلا .
اما اسکرین گرفتی از پروفایلم .
نوشته بود شخصی سازی .
گفتی خانومم همه نیست که صدای پی ام دادنش بسته باشه .
ضعف رفت دلم واست .
اما امروز بودی .
انلاین بودی و ندیدی منو .
خواستم بگم  من اعتقادی به این جمله ندارم که میگن زیاد باشی .دل طرفو میزنی .
اونی که این جمله رو گفته و اعتقاد داره بهش حتما عاشق نبوده .
اما نذار حس کنم مهم نیستم برات .
نذار این فکر اشتباه بیاد سمتم .
عکس های پروفایلتو حذف کردی .
نمیدونم چرا .
همون لحظه که پرسیدم جواب ندادی .
بعد چند بار پرسیدن میگی میخوام عکس گلچین بذارم .
مسیحام .زندگیم .
ته این حرفهای من این نیست که حتما کسی جز من و تو هست .
واسه عشق های دو روزه این حرفها قشنگ نیست .
من و تو که دیگه اسممون بابا مسیحا و مامان رویاست .
فقط میگم کارات دلیلی داره که بهم نمیگی
ازم دوری نکن .
با هر کسی و هر جایی بحثت میشه بهم بگو .
من و تو بدون هم هیچیم .
بدون هم نمی تونیم .

تا اینجا رو نوشتم .
اومدم تلگرامت تصویر سیاه گذاشتی .
مسیحام تو رو‌خدا نگو قضاوت .
من فقط سوال میکنم .حقمه بدونم
هر چی هست .
اینو واضح بهت بگم اگه حتی بگی پای کسی وسط بوده تو مدت دوری مون .
حالا هم ول کنت نیست فرقی تو رابطه مون نداره .
نمیگم اینطوریه فقط میخوام بدونی تو هیچ شرایطی توان دوریتو ندارم .

پیجتو بستی .
چند بار گفتم .جوابی ندادی.
اگه علتش من نیستم .اگه چیزی شده
بهم بگو .
باور کن جواب ندادن ها دورمون میکنه
من نمی تونم ازت بگذرم ‌‌‌.
نمی تونم .چند بار پیش اومد دیدی نمی تونم


جمعه وقتی قرار باشه با تو بگذره .

دیگه اون روز تعطیل و کسل کننده ی کرج نیست .

ثانیه به ثانیه ش عشقه .

داشتم فکر میکردم چرا وقتی حالم خوبه کم میام اینجا .

دیدم انقدر آرومم از بودنت .که انگشتم همش سمت تلگرامته .

حتی وقتی انلاین نیستی .

خواستم یه چیزی بگم که حیف بود اینجا ثبت نشه .

یادته وسط حرفهامون یه بار گفتی پر از حسرتم

حسرت اینکه با هم زیر یه سقف زندگی میکردیم و بچه و .

حسرت منم هست .

اما میخوام اینو یادمون باشه .

همه آدمها عشقو نمی فهمن مسیحام .

همه آدمها معجزه عشقو تجربه نمیکنن

میدونی چند هزار تا زن و شوهر تو دنیا هست که چند هزار بار کنار هم تو ماشین نشستن .

اما حتی یه ذره از آرامشی که من و تو کنار هم داریم

وقتی رانندگی میکنی و منو از راه دور روی صندلی کناریت میرسونی ندارن

اصلا اون حس ها رو نمی فهمن .

همونقدر که من و تو مزه ی بهترین غذاهای چین رو نمی فهمیم و درک نمیکنیم .

همونقدر غریب و نا آشنا

خدا رو شکر که بچه داریم

که عشقمون ثمره داره

خدا رو شکر


نمیذارم اصلا نترس

من خیلی می ترسما

اما تو نترس

کجا میخواد ببره .نمی تونه .نمیذارم

مگه میشه بچه رو از مامانش جدا کرد ؟ 

کی تو رو بغل میکنه جز من ؟

تو بغل کی آروم میگیری جز من ؟

گفتم طوری برو که صدای در رو نشنوم

نشنیدم .

اما جلوی یخ زدن و ترسیدن رو نمیشه گرفت .

ته تهش بود .آخرین مرحله

دیگه ترسی از این بزرگتر تو دنیا نیست .

یه ساعتی میشه میخوام بنویسم برات پسرم .

اما دستم‌قلبم

تو نترس .از هیچی نترس

ببخش مامان حالش خوب نیست .

فکر نکنی وقتی خوابم حواسم بهت نیستا

نه پسرم .نه

خوبی خیال اینه که از خواب و بیداری فراتره .

بهم ریخته ست ذهنم .ببخش اگه خوب ننوشتم

بزرگ شو مامان خیلی تنهاست بزرگ شو

 


وقتی انگشتت انقدر توان داره که برای بار دوم‌ نابود کنه خونمون رو .

همون انگشتی که تن منو حس کرده

اصلا تعجب نمیکنم که بتونی بری جایی که نتونم پیدات کنم

اصلا تعجب نمیکنم از تلگرام بری .

همینا تو ذهنم بود که جمله ت رو تلگرام خوندم

داری از اونجام میری .

کسی که انقدر محکم‌ از رفتن میگه

حتما جایی که میخواد بره براش بهتره

فقط نگات میکنم

دیگه حرف نمیزنم


مثلا جمعه باشد و روى همان تخت معروف كنار حوضمان برايت " يك عاشقانه ى آرام " بخوانم.
مثلا برسيم به جمله ى :
" عاشق عبوس نيست.! "
بگويم:
ميبينى آقا؟
نادر ابراهيمى هم مثل من ميگويد:
يك عاشق عبوس نيست!
حالا تو هى اخم هايت را در هم كن و دل ما را آشوب.
اخم هايت درهم برود و بگويى:
يعنى هركه اخم هايش گاهى درهم برود عاشق نيست!؟
بخندم و بگويم:
" كار هر خنده ى زيبا نيست، دل بردنِ ما.
نازِ شصتت كه به يك اخم دل از ما بردى! "


پستهای کلوبتو خوندم

نمیدونم سهمی ازشون دارم یا نه .

پروفایلت میدونی تو زندگی من فقط عشق بیرحم نبوده

نمیتونم درکت کنم اگه میخونی چرا جواب نمیدی

اگه مهم نیستم چرا نشستی اون حرفها رو حذف کردی که هزار بار دیگه نخونمشون و آتیش نگیرم

دارم برمیگردم به پریشونی

ساکت میشم مثل تو

نباید بخاطر شرایط روحیم باهام حرف بزنی

شدم یه ساعت پیش گفتم بهت چند روز قبلش حال روحیم بد میشه

همه چی کنار هم پیش اومد

گفتم تا کی جواب ندادی

شاید یعنی سهمم ازت همینه .بدون حرف

دعا کن رویا بمیره

آدم بدون زندگیش نباید نفس بکشه


لعنتی حرف بزن .

اشکهام داره میریزه .

خب بگو تا کی ؟؟؟؟؟؟

چقدر جرمم سنگینه ؟؟؟؟؟

تو که میدونی حاله روحیمو اوضاع زندگیمو

هی میخوام بگم رویا خفه شو .حرف نزن راحتش بذار دلتنگت باشه حرف میزنه .

هی میگم خب دلتنگم بوده که مرگ رویا رو دیشب حذف کرده .دلتنگم بوده که نشسته کل اون حرفهای دیروزو دونه دونه حذف کرده

بعد میخوام از حالم بگم .از بیچارگیم .از تنم که درد میکنه بخاطر نبودنش

باز میگم خفه رویا .دلشو نسوزون

بذار آروم بگیره خودش صدات میزنه

میای .انلاین میشی

اما نمیخونی حرفها .آخه نفسم به طاقت منم فکر میکنی ؟؟؟

چرا آدم از غم عشق دق نمیکنه ؟؟؟؟

آخه سم چی داره که آدم بخوره میمیره

غم که ببشتر جوون آدمو میگیره .


قوی بودنتو دوست دارم .

کوه باید قوی باشه .

به قول اوکیا قهرمان من

مراقب مسیحام باش .

من نتونستم مراقب رویات .مراقب رویا باشم .

پست امامزاده صالح خیلی قشنگ بود .حیف بود حذفش کنی .

دوستت  دارم .

میدونم خوابم نمی بره

اینجام تا چشام بره .

چند تا فصل داره این وبلاگ .مثل کتاب

ولی قطورترین فصلش .روزهای سیاهه

حاله دلم خوب نیست

کاش بتونم تنها آرومش کنم


ارور میداد بلاگفا .

بهت تلگرام شب بخیر دادم

چراغت روشنه .نمیدونم هستی یا تلگرام بازه .

باهام حرف نمیزنی .

چشام هنوز با هر کلمه یه قطره اشک صفحه گوشیو مهمون میکنه .

می ترسم دلت برام بسوزه .

نمیخوام بخاطر دل سوختن اسمم بیاد روی لبت .

هر وقت طاقتت تموم شد صدام بزن .

من همون دیروز گفتم طافتشو ندارم .تو همون ثانیه اول .

امشب کی صبح میشه ؟

نمیام تلگرام .چون دستم بی اختیار میره سمت کلمه ها .

می ترسم بری .


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سرزمین ترفند فروشگاه فایل پی دی فا گردشگری madduxxl5lkqs Home graceitil424q site بوتیک شیرین عربی امام علی (ع)