نمیذارم اصلا نترس
من خیلی می ترسما
اما تو نترس
کجا میخواد ببره .نمی تونه .نمیذارم
مگه میشه بچه رو از مامانش جدا کرد ؟
کی تو رو بغل میکنه جز من ؟
تو بغل کی آروم میگیری جز من ؟
گفتم طوری برو که صدای در رو نشنوم
نشنیدم .
اما جلوی یخ زدن و ترسیدن رو نمیشه گرفت .
ته تهش بود .آخرین مرحله
دیگه ترسی از این بزرگتر تو دنیا نیست .
یه ساعتی میشه میخوام بنویسم برات پسرم .
اما دستمقلبم
تو نترس .از هیچی نترس
ببخش مامان حالش خوب نیست .
فکر نکنی وقتی خوابم حواسم بهت نیستا
نه پسرم .نه
خوبی خیال اینه که از خواب و بیداری فراتره .
بهم ریخته ست ذهنم .ببخش اگه خوب ننوشتم
بزرگ شو مامان خیلی تنهاست بزرگ شو
نترس منبع
درباره این سایت